Hendek kıyamete dönüyor — Zeyneb’in yarı başsız yârı oluyor

ای وای با لب های تشنه خنجر سهم حنجر میشه

زودتر ببر سر رو دست دست نکن راحت کن برادر رو

زودتر ببر سر رو انقدر با چکمه تاب نده بال و پر رو

حسین حسین حسین حسین وای وای وای وای ...

داره هتک حرمت میشه کم کم وقت غارت میشه

دشنه خیلی کنده اما قاتل داره راحت میشه

جونم به لب رسید دیدم از پشت سر تشنه رگ هاشو برید

جونم به لب رسید با کهنه خنجرش گودال رو به خون کشید

جونم به لب رسید همه اعضا رو پیش چشم من درید

حسین حسین حسین حسین وای وای وای وای ...

افتاد روی خاک ها پر پر غارت شد اعضای پیکر

هر کس اومد چیزی میبرد حتی انگشت و انگشتر

با سر دویدم و در بین قتلگاه ناله میکشدمو

با سر دویدمو تا پیش پیکر غرق خون من رسیدمو

با سر دویدمو تو باورم نمیگنجید اونچه دیدمو