Kerbelâ çölünde düştün ey mazlumum, mazlumum
افتادی بین صحرای کربلا مظلوم من مظلوم من
Matem Ayı Muharremدانلود مداحی شور کربلایی حسین سیب سرخی شب ششم محرم ۱۴۰۰ با متن نوحه افتادی بین صحرای کربلا مظلوم من مظلوم من افتادی لب تشنه زیر دست و پا هیئت روضة العباس (ع)
افتادی بین صحرای کربلا مظلوم من مظلوم من
افتادی لب تشنه زیر دست و پا مظلوم من مظلوم من
افتادی غرق خون زیر دشنه ها مظلوم من مظلوم من
افتادی بین جنجال قتلگاه مظلوم من مظلوم من
گرفته خنجر و به روی حنجرت حسین
داره میلرزه دست و پای خواهرت حسین
بگو چیکار کنم تا که تو رو رها کنه هلهله میکشن یه عده رو سرت حسین
غریب مادرم غریب مادرم غریب مادرم
چیزی نموند دیگه از بدنت حسین
جلو چشای من بد زدنت حسین
مونده زیر دست و پاها پیکرت مظلوم من مظلوم من
ریختن لشکر واسه غارت رو سرت مظلوم من مظلوم من
رو سینه ات جای پای قاتله مظلوم من مظلوم من
دعوا شد بین خولی و حرمله مظلوم من مظلوم من
غریبونه مادرمون و میزدی صدا ولی یه ذره نا نجیب نکردش اعتنا
اون دم آخری نداد بهت یه جرعه آب دوازده ضربه زد سرت جدا شد از غفا
میون قتلگاه بریدم و برید
تنت رو نانجیب به خاک و خون کشید
با نگاهش حرف ها میزد حسین
پیش زینب دست و پا میزد حسین
موقع ظهر خداحافظی از من کردی
وقت مغرب نشده رمل بیابان شده ای
حتی ملائکه ز غمت خون جگر شدن
بعدا حسین اهل حرم در به در شدن
یارالی حسین یارالی حسین
ای غیرت خدا تو ببین این حرامیا بر خیمه گاه آل عبا حمله ور شدن
مادرش آمده گودال مچرخان بدنش استخوان های گلویش ز غفا ریخت به هم تو را از ابتدا از حال بردن سپس با نیزه در گودال بردن
در آن لحظه که سر از تن جدا شد ز پای دخترت خلخال بردن
این وسط چند تا حرامزاده بدنی ریز ریز میکردن
با لباسی که از تنش بردن تیغشان را تمیز میکردن
حسین جان تو بی کسم شدی و منم بی کست شدم
از تن تو را ندیدم و دلواپست شدم
حسین با دیدن تو چنگ به مویم زدم حسین
بالا سر تو کاش نمی آمدم حسین
پنجاه سال خواهری ام را چه میکنی
احساس مادری ام را چه میکنی
وقتی که پیکر تو زمین گیر نیزه هاست
زینب تمام زندگی اش زیر نیزه هاست
خواهر بمیرد آه دگر دست و پا نزن
تنگ است جا مادرمان را صدا نزن
Benzer Eserler
Kötü şöhret
Ali Poustinedoz
Selam sana ey Muharrem ayı
Hossein Sotoudeh
Çocukluk anıları
Abdolreza Halali
Hüseyin’in ashabı
Seyed Majid Bani Fatemeh
Başlangıcım Kerbelâ
Hossein Sotoudeh
Harem kucağı
Seyed Reza Narimani
Ne acı bir Şam gecesi
Mohammad Hossein Puyanfar
Ey dedem, ey Muhammed
Mohammad Hossein Puyanfar
Bizim haremimizin rüczu (savaşı/marşı)
Ali Akbar Haeri
Iraklı garip
Abdolreza Halali
Ayakta ölürüm
Seyed Reza Narimani
Benim huzurum
Ali Pourkaveh
Ey günahları iyiliğe çeviren
Hossein Sib Serkhi
İnsan ağlamış
Seyed Majid Bani Fatemeh
Senden atından düştüğünü gördüm
Haj Mahmoud Karimi
Benim babam
Abdolreza Halali