Can ve canan, canın sana kurban

حضرت سلطان جان سنه قربان

من شب حر اومدم تو خوبی و من بدم

قدم برات خم شده بذار رو چشمام قدم

اگه به من نگاه کنی و اسم منو صدا کنی منم به اذن مادرت حبیب می شم تو لشکرت

میشه که جوون تو بشم غلام سیاه خواهرت جونمو من می گردونم دور سرت

یه رو سیاه بودم منو گرفت از غم

سیاهی پرچم برات شدم محرم

شور تو شورم داد شدم حسین آباد

هر کی به پات افتاد تازه رو پاش وایساد

جانم حسین ای جان جانم حسین ای جان

رحمت آمین ختم کلامی

آوردم آقا عرض سلامی

منجی جامعه حسین یاسین و واقعه حسین

رحمت خاص امام حسن رحمت واسعه حسین

من اومدم که حر بشم نجف نرفته در بشم شب همه شب سر شود بی همگان به سر شود

بی تو به سر نمی شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود

ای همه عشق و مهر مادریه من

نگاه کن ای ارباب به نوکری من

فدای قهر و مهر حیدری تو

دنیا میشه آباد به رهبری تو

بده لیاقت تا با اشاره ات قسمت من شه شهد شهادت

صراط مستقیم الیک روحی و قلبی لدیک

میگم تا صبح رستخیز شاه سلام علیک

بخون به یاد شهدا سینه زنی تو سنگرا

سلام ما سلام ما به کربلا اطهرت به مرقد مطهرت

سلام ما سلام ما به پیشگاه خواهرت به اکبر و به اصغرت به ساقی دلاورت

عاقل و دیونه مهمون این خونه

رحمت عام تو شبیه بارونه

من به تو دل بستم به دامنت دستم

شبیه جوون آقا مال خودت هستم

مرده بودم و زنده شدم عشق تو را بنده شدم

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

جان حسین جانان حسین عالم سن قربان حسین

تو خیمه هنوز من سر لشکرتم

بی تاب لب پشت اصغرتم

من خواهرتم جای مادرتم

می سوزه دلم یا رب یا رب تو

می سوزه برا خشکی لب تو

جانا به هزیر سهم خواهر تو

من دختر شاه خیبر شکنم

من آینه زهرا و حسنم