Huzursuzum, sensiz geçen günlerde

مگه دلخوشیم به جز شما دارم

غم میباره تو نگاهت

کسی نیست چشم به راهت

اگرم میزنیم آقا جون ما صدات

واسه دلتنگی نبوده بمیرم برات

به فرق خونی حیدر و پهلوی زهرا

به اشک زینب و دستای حضرت سقا

به اشکای سه ساله قسم بیا بیا آقا

بعلی بعلی بعلی عجل لولیک الفرج ...

تو شب قدر آقا جون یه دست بکش به چشمای خیس و

تو شب قدر بیا و برام یه کربیلا بنویس و تو شب قدر

اینه کل خواهشم دیگه اونی بشم

که آقا تو میخواهی تا فدای تو شم

یک شب قدمت رو بذار آقا جون رو چشمم

دوباره این شبا اشک میریضه غریبونه

دوباره توی کوچه آقا جون رد خونه

دوباره زینب امن یجیب داره میخونه

بعلی بعلی بعلی عجل لولیک الفرج ...

وصیت آخرمه عباسم بیا بشین

جون تو و زینب من

نذار بشه زار و غمین

میترسم عباسم از اشکای غربت زینب

تا به الآن هیچکسی ندیده قامت زینب

به کوچه گردیم انداختی حسین

برام عجب روزی ساختی حسین

قرارمون نبود زینبت آواره بشه

قرارمون نبود چادرت ...