Gözlerini kapat, kendini ziyaretçilerle hayal et

چشماتو ببند خیال کن الآن کربلایی

وقتی عاشقی تو همون جایی

چشماتو ببند اگه گذاشت گریه بی امونت

چشماتو ببند چای عراقی بخور نوش جونت

حالا که شده گریه مهمونت

از ما که گذشت الهی هیچکس از سفر جا نمونه

از ما که گذشت الهی هیچکی دیگه تنها نمونه

دلم بدجوری شکست هر کاری کردم نشد که برم

آقا این همه زائر زیادی بودم نبردیم حرم

میترسم حسین به دنیا اعتمادی ندارم

میترسم حسین سرم رو رو ضریحت نذارم

من که تشنه روز دیدارم

دلتنگ تو ام ندیدم حرمت رو خرابم

دلتنگ تو ام یه جوری که نمیشه بخوابم

خسته ام حسین بس که بی تابم

نه دیر نشده میدونم قدر این لحظه ها رو

نه دیر نشده باید بست دیگه این کوله بار رو

میام به زودی پیشت قرارمونه حرم ایشالله

بذار تعبیر شه رویام قسم به حق چادر زهرا

آقا به پات میافتم به پات میافتم

چشم به هم زدیم شب های بی قراری تموم شد

چشم به هم زدیم شب های روضه داری تموم شد

فصل گریه و زاری تموم شد

ترسم از اینه نباشم و سال بعد رو نبینم

زیر خاک باشم نبینم زائر اربعین ام

ترسم از اینه حرم رو میبینم

آرزوم اینه که پای روضه ها، مو سپید شم

آرزوم اینه که پیش مادرت رو سپید شم

اگه زنده نبودم یاد کنید از من شب ها تو هیئت

اگه دیگه نبودم یاد کنید از من رفتید زیارت

آقا چشم انتظارم که وقت مرگم بیای کنارم

آقا خودت میدونی جز تو به هیچکس امید ندارم

آقا دار و ندارم آقا بیا کنارم ای کس و کارم

تویی قرارم آقا به پات میافتم آقا نبردیم حرم